کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

خرداد 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31  


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


آخرین مطالب


جستجو


 



وایترد
الیوت
سلطانی

 

۱۹۸۰
۱۹۸۲
۲۰۰۲

 

صلاحیت حسابرس و زمانبندی گزارش سالانه شرکت های بزرگ
اظهارنظرهای حسابرسی و بازده امنیتی غیر طبیعی
به موقع بودن گزارشهای شرکت ها و گزارش حسابرسی

 

شرکت هایی با گزارشهای مشروط عایدات خود را دیرتر از شرکت هایی گزارش می دهند که گزارشهای مقبول دریافت می کنند.

 

 

 

هاو و همکاران

 

۲۰۰۳

 

صلاحیت حسابرس و به موقع بودن گزارش عایدات

 

هم عایدات غیرمنتظره و هم نوع اظهارنظر در گزارش حسابرسی بر به موقع بودن افشای گزارش مالی اثرمی گذارد

 

 

 

تحقیقات داخلی
تحقیقات کمی در این زمینه در کشورمان انجام شده است ولی برخی از این تحقیقات عبارتند از:
فخاری و فلاح محمدی (۱۳۸۸) در بررسی تاثیر افشای اطلاعات بر نقد شوندگی سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، برای تعیین درجه افشاء اطلاعات توسط شرکت ها، چک لیستی بر اساس استاندارهای حسابداری تهیه کرده و در نهایت، ارتباط آنها با نقدینگی سهام در مورد ۱۱۲ شرکت برای سال ۱۳۸۶ مورد مطالعه قرار گرفت. روش بررسی داده ها مطالعه مقطعی بوده و یافته های آنها نشان داد که ارتباط معنی دار و معکوسی بین افشاء اطلاعات و شاخص نقدشوندگی سهام وجود دارد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نوروش و حسینی (۱۳۸۷) با نتایج بدست آمده در مورد کیفیت افشای(قابلیت اتکا و به موقع بودن) و مدیریت سود، مشخص کردند که بین کیفیت افشای(قابلیت اتکا و به موقع بودن) شرکتی و مدیریت سود رابطه منفی معنی دار وجود دارد. همچنین یافته های این تحقیق حاکی از وجود رابطه منفی معنی دار بین به موقع بودن افشای شرکتی و مدیریت سود می باشد.
اعتمادی و یار محمدی (۱۳۸۲) در بررسی عوامل موثر بر گزارشگری میان دوره ای به موقع بودن در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به این نتیجه رسیده اند که میزان معاملات سهام شرکتها در دوره های میانی، بر سرعت گزارشگری میان دوره ای آن ها تاثیر مثبت داشته است، یعنی هرچه میزان معاملات در یک دوره بیشتر باشد، گزارشهای آن دوره سریع تر در بازار منتشر شده است.
بنی مهد (۱۳۹۰) در بررسی عوامل تاثیر گذار بر اظهارنظر مقبول حسابرس به این نتیجه رسید که صدور گزارش حسابرسی مقبول بیشتر تحت تاثیر عواملی چون عملکرد مدیریت، تغییر مالکیت، خصوصی بودن حسابرسی، گزینش اظهارنظر، تغییر حسابرس از یک موسسه حسابرسی خصوصی به یک موسسه حسابرسی خصوصی دیگر و اندازه شرکت مورد رسیدگی حسابرس می باشد. که از میان متغیر های بالا، همه متغیر ها به غیر از اندازه شرکت مورد سیدگی حسابرس، رابطه مستقیم با احتمال صدور اظهارنظر حسابرسی مقبول داشتند.
نورزاد دولت آبادی و جدیری نقاش کار (۱۳۹۲) در بررسی تاثیر نوع اظهار نظر حسابرسی بر حجم معاملات سهام به این نتیجه رسیدند که علیرغم بالا بودن شمار اظهارنظر های غیر مقبول نسبت به اظهارنظر مقبول، هیچ تفاوت معنی داری میان نوع اظهارنظر حسابرسی، از لحاظ تاثیر بر تعداد دفعات گردش سهام وجود ندارد. این نتایج نشان می دهد، بازار سهام اگرچه ممکن است در کل میان اظهارنظر حسابرسی تمایز قائل شود، لکن این تمایز تا حدی نیست که باعث تغییر در حجم معاملات سهام گردد.
ستایش و جمالیان پور (۱۳۸۸) با بررسی رابطه بین نسبت های مالی و متغیر های غیر مالی با اظهارنظر حسابرس مشخص کردند که توزیع متغیر های مستقل شرکت ها با اظهارنظر های متفاوت، در اکثر مواقع یکسان نیست. همچنین نتایج تحقیق آنها نشان داد که از میان کلیه متغیر های مالی و غیر مالی به ترتیب نوع عملکرد، نسبت گردش موجودی کالا، نسبت بدهی، سود ناخالص به فروش و سود خالص به فروش از بیشترین رابطه آماری با نوع اظهارنظر حسابرس برخوردار می باشد.
جامعی، هلشی و حاجی عیدی (۱۳۹۱) در بررسی تاثیر عملکرد مدیران بر اظهارنظر حسابرس مستقل به این نتیجه رسیدند که معیار سود هر سهم بر گزارش حسابرس مستقل تاثیر گذار بوده، معیار سود آوری نیز بر بند شرط ثبت سرمایه گذاری به روش بهای تمام شده به جای ارزش ویژه تاثیر دارد.معیار های سود هر سهم، نرخ بازده دارایی ها و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام همگی بر بند اخذ تائیدیه گزارش مشروط حسابرس مستقل تاثیر دارد و در نهایت با توجه به این یافته ها دریافتند که بهبود عملکرد مدیریت سبب کاهش صدور گزارش مشروط می شود ، در نتیجه معیار های حسابداری عملکرد مدیریت اظهارنظر حسابرس مستقل را تحت تاثیر قرار می دهد.
فدایی نژاد و خرم نیا (۱۳۹۱) با بررسی محتوای اطلاعاتی افشای اطلاعات سود شرکت ها و اثر آن بر نقد شوندگی و عدم تقارن اطلاعاتی به این نتیجه رسیدند که در سطح اطمینان ۹۵ درصد در مورد اخبار بد منتشر شده از سوی شرکت، هر سه فرضیه آنها مبنی بر با ارزش بودن اطلاعات و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و افزایش نقد شوندگی بازار تائید شده است و در مورد اخبار خوب فقط یکی از فرضیه های آنها مبنی بر افزایش نقد شوندگی بازار تائید گردیده است.

 

 

  • خلاصه تحقیقات داخلی

 

 

 

 

 

 

 

نام پژوهشگر

 

سال

 

عنوان پژوهش

 

نتیجه پژوهش

 

 

 

نورزاد دولت آبادی و جدیری نقاش کار

 

۱۳۹۲

 

تاثیر نوع اظهار نظر حسابرسی بر حجم معاملات سهام

 

تفاوت معنی داری میان نوع اظهارنظر حسابرسی، از لحاظ تاثیر بر تعداد دفعات گردش سهام وجود ندارد.

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-08-08] [ 11:07:00 ب.ظ ]




تعریف عملیاتی:
در این پژوهش معیار پیشرفت و عملکرد تحصیلی را میانگین نمرات تحصیلی دانش‌آموزاندر دروس مختلف در سال تحصیلی گذشته بوده که از کارنامه دانش ­آموزان استخراج شده است.
۱-۷-قلمرو تحقیق
تحقیق حاضر در سطح شهر ایلام و در بین مدارس متوسطه­ی اول و در بین دانش ­آموز سال دوم (پایه هشتم) انجام گرفته است.
فصل دوم
پیشینه نظری و تجربی پژوهش
۲-۱- مقدمه:
در این فصل محقق ابتدا به تعاریف اولیه و پایه­ای تحقیق می ­پردازد؛ سپس مهمترین نظریه­ های مربوط به شیوه­ فرزندپروری و همچنین پیشرفت را ذکر می­ کند. آنگاه محقق به ذکر چکیده­ا­ی از مهمترین تحقیقات مشابه با تحقیق اقدام کرده و در آخر نیز چارچوب تحقیق را می ­آورد.
۲-۲-تعلیم و تربیت، تعاریف و مفاهیم مربوط به آن
اصطلاح تربیت[۲۳] معانی زیادی دارد. اما به رغم این نکته نمی­ توان تعریفی واحد از آن به دست داد. واژه تعلیم می ­تواند هم به معنای پیشرفت و توسعه (معلومات و دانش خود را بالا بردن) باشد و هم به معنای نتیجه آن (یعنی مورد تعلیم و تربیت واقع شدن). بدین ترتیب اصطلاح تعلیم و تربیت، خواه ناخواه، رابطه محکمی‌با تربیت و آموزش دارد.
تاکنون تعریف ثابتی از اصطلاح تعلیم و تربیت داده نشده است و تعریف آن همواره وابسته به زمان بوده است. یعنی همواره مفهوم آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت منعکس کننده درک از جهان بوده است؛ و همواره با گذشت زمان تغییر کرده است و به همین دلیل است که نمی­ توان برای آن تعریف ثابتی ارائه کرد و هر زمان بسته به روح زمان آن دوره ارائه، باید از آن تعریفی به دست داد.اریش وبر در کتابش موسوم به «تعلیم و تربیت» عنوان می‌کند که می‌توان آن را از منظر اصطلاح تعلیم و تربیت معاصر عادلانه انگاشت:
پایان نامه - مقاله - پروژه
“تعلیم و تربیت تنها محدود به مدرسه نیست و با دریافت مدرک و گذراندن آن تضمین نخواهد شد. تعلیم و تربیت در تمامی‌حوزه ­های تجربی و اشکال زندگی فرهیخته وجود دارد و یا باید وجود داشته باشد. تعلیم و تربیت نباید یک امتیاز برای طبقات اجتماعی خاص باشد بلکه باید یک حق مدنی دموکراتیک باشد به گونه‌ای که امکان تعلیم و تربیت برای هر شخص متناسباً باید فراهم گردد. تعلیم و تربیت تنها در سن کودکی و یا نوجوانی صورت نمی‌پذیرد، بلکه یک تکلیفی است که مادام العمر بر عهده انسان می‌ماند . تعلیم و تربیت باید برای همیشه یک نوع خودپروری و خودآموزی منعطف باقی بماند و با چالش های گذرا بدان غنا بخشیده شود. تعلیم و تربیت نباید تنها به انتقال مواد مادی اختصاص داشته باشد، بلکه باید مقوله آن مساله محور باشد. تعلیم و تربیت تنها یک فرصت شخصی برای افراد نیست بلکه یک فرصت و موقعیت عمومی‌است. تعلیم و تربیت تنها با درونیات روحی و خود محور و بیگانه با واقعیت سروکار ندارد بلکه با چالش­های واقع گرایانه انتقادی- سازنده مربوط به جهان نیز مربوط می‌شود . تعلیم و تربیت نباید منحصر به نیروی عقلانی و خرد باشد، بلکه باید به انسان و تمایت و کلیت وی پرداخته شود (سر، قلب و دست) و آن را ارتقا و تعالی بخشد. تعلیم و تربیت نباید تنها یک ابزار یک­طرفه تعیین صلاحیت باشد برای مثال تحصیلات حرفه‌ای (شغلی) و یا این که تنها و منحصراً علوم انسانی باشد بلکه باید آموزش و پرورش عمومی‌انسان را در بر بگیرد. تعلیم و تربیت نباید تنها منحصر به گذشته و سنت­های گذشته باشد، بلکه (باملاحظه گذشته) باید الزامات حال کنونی و آینده را در نظر بگیرد (وبر، ۱۹۹۹،به نقل از سادات­اسمعیلی، ۱۳۹۲)
با نگاهی به تاریخ تعلیم و تربیت کودک می‌توان دید دیدگاه‌های مختلف و گاه متضادی را مشاهده نمود. مثلاً در قرن گذشته تا دهه­یسیقرن بیستم، شیوه تربیت کودکان متأثر از دیدگاه‌های رفتارگرایی بود که نوزاد را شیء فرضی قلمداد می‌کردند که می‌توان به صورت نظام‌بندی شکل داد و شرطی کرد. در این دوره اعتقاد بر این بود که رفتار پسندیده اجتماعی زمانی حاصل می‌شود که کودک در یک نظام تربیتی قرار گیرد و در صورت مشاهده هرگونه رفتار ضداجتماعی تنبیه صورت گیرد تا رفتارهای پسندیده اجتماعی حاصل شود. (اقلیدس، ۱۳۸۶). از دهه­یسی تا اواسط دهه­ شصت، شیوه‌های تربیت به صورت انعطاف‌پذیری بیشتر دگرگون شدند. در این دوره به والدین توصیه می‌شد که به احساسات و استعدادهای کودکان خود توجه بیشتری نشان دهند (هزینگتون و پارک، به نقل از تهمتن، ۱۳۷۳). در واقع نگارش آزادتر درمورد کودکان در سال‌های دهه­ چهل پدیدار شد. با تأثیر مداوم مربیان مترقی مانند جان دیویی، ماسلو و راجرز این روند سریع‌تر صورت گرفت، آنها معتقد بودند که اگر به افراد آزادی کشف و ترقی در یک محیط باز و پذیرا داده شود، همه آن‌ها برای یادگیری و پیشرفت سازنده و خلاق به فعل درآوردن توانایی‌های بالقوه خود «استعداد ذاتی» دارند. (هزینگتون و پارک، به نقل از تهمتن، ۱۳۷۳).
امروزه به والدین توصیه می‌شود برای شکل دادن به رفتار کودک کمی سخت‌گیرتر و فعال‌تر باشند. والدین باید حدودی را تعیین کنند و محدودیت‌های ناشی از مقررات‌شان را برای کودک توضیح دهند و برای کنترل فرزند خود از تنبیه خصومت‌آمیز استفاده نکنند. (تهمتن، ۱۳۷۳).
۲-۳- تاریخچه ارتباط والدین و فرزندان
ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سال­ها نظر صاحب­نظران ومتخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهیاست که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود می‌آورد. کودک درخانواده پندارهای اولیه را در مورد جهان فرا می‌گیرد؛ از لحاظ جسمی و ذهنیرشد می‌یابد؛ شیوه‌های سخن گفتن را می‌آموزد؛ هنجارهای اساسی رفتار را یاد می‌گیرد؛ و سرانجام نگرش­ها، اخلاق و روحیاتش شکل می‌گیرد و به عبارتیاجتماعی می‌شود (اقلیدس؛ نقل از هیبتی، ۱۳۸۱).
هر خانواده‌ای شیوه‌های خاصی را در تربیت فردی - اجتماعی فرزندان خویشبکار می‌گیرد. این شیوه‌ها که شیوه‌های فرزندپروری نامیده می‌شود متاثر ازعوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می‌باشد (هاردی و همکاران،۱۹۹۳؛ نقل از هیبتی، ۱۳۸۱).
در سده­ی بیستم توصیه­هایی درباره اهمیت محیط درون خانواده برای اجتماعی شدنکودک به عنوان بخشی از نظریه‌های روان شناختی مطرح شد. تقریبا از دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰نظریه‌های یادگیری رفتارگرا حاکم بودند. از نظر آنان، کودکان به منزلهلوحی سفید هستند و قدرت والدین برای آموزش آنها بصورت خوب یا به عنوان عاملاصلی قلمداد می‌شود. نظریه‌های روانکاوانه بر اهمیت تجربه‌های اولیهخانوادگی در تعیین پیامد اضطراب‌های درونی ساز و کارهای دفاعی و اجتماعیشدن ارزش‌ها تاکید می‌کرد. از زمانی که انقلاب شناختی به وجود آمد و نظریهیادگیری به عنوان نظریه اجتماعی- شناختی بازنگری شد، به نقش فعال کودکانبعنوان عامل مهم در اجتماعی شدن خودشان تاکید فزاینده‌ای شد و در حال حاضربه صورت روزافزونی بر نقش ادراک­های متقابل والد و کودک در زمینه خواسته‌ها وتصمیمات یکدیگر بعنوان تعیین کننده تاکید می‌شود. اما هیچ­یک از اینتغییرات نظری به صورت عمده این فرض اساسی را که والدین تاثیر نیرومندی بررشد ویژگی‌های کودکان و سرپرستی زندگی آنها دارند، تحت تاثیر قرار ندادهاست (مکوبی و مارتین،۱۹۸۳).
در طی هفتاد سال گذشته در مورد نحوه­ تربیت کودک اختلاف نظرهای عمده‌ای وجود داشت. در سال ۱۹۱۴ به مادران توصیه می‌شد به دلیل حساس بودن دستگاه عصبی کودکان، آنها را بیش از حد تحریک نکنند و از سال ۱۹۶۰به بعد به مادران آموزش داده می‌شد که بگذارند کودکان تا جایی که می‌توانند همه چیز را بیازمایند زیرا از این طریق می‌توانند دنیای اطرافشان رابشناسند. در سال ۱۹۱۴به مادران می‌گفتند نباید به محض اینکه فرزندشان گریه کرد به او غذا بدهند یا با اوبازی کنند، زیرا با این کار کودکان را لوس می‌کنند. نیم قرن بعد به مادرانگفتند ترسی از لوس شدن فرزندشان نداشته باشند. اگر مادر همیشه به محض اینکه کودکش گریه کرد به او برسد کودک احساس امنیت و اطمینان می‌کند. در حالحاضر به حداقل رساندن اضطراب و به حداکثر رساندن راحتی و احساس امنیت کودکیک ساله اهمیت فراوان تری دارد (ماسن،۱۳۸۳).
۲-۴- فرزندپروری[۲۴]
فرزند به عنوان نتیجه فرایند تربیتی خانواده و تأثیر فرآیندهای تعامل والدین و فرزند از دیرباز مورد توجه روان‌شناسان، جامعه‌شناسان و رهبران جوامع بشری بوده است. آنها ایمان دارند که برای اصلاح جامعه و بهبود روابط جامعه لاجرم باید به تحکیم بنیان خانواده و اصلاح آن پرداخت. به عنوان نمونه درمان­گران انسان‌گرا شرط شکوفایی کودک را محبت بی‌قید و شرط به خصوص از جانب مادر می‌دانند (راجرز[۲۵]، ۱۹۹۰، به نقل از خلیلی، ۱۳۷۸). مک کابی و مارتین[۲۶] (۱۹۸۱) معتقدند که خانواده و شیوه‌های تربیتی حاکم در آن بر نوجوانان و مسائل و مشکلات آنان، تأثیر مستقیم دارد به طوری که نوجوانان که مشکلات رفتاری هیجانی دارند، کسانی هستند که والدین آنها در ابراز محبت و توجه به فرزندان خود ناتوان بوده و روش‌های تربیتی متناقضی داشته‌اند.
فرزندپروری فرایند بهره­ گیری از دانش و مهارت­ های مناسب برای برنامه­ ریزی، پرورش و تدارک مراقبت از فرزند است(جان بزرگی و همکاران،۱۳۸۷).
فرزندپروری از دو جزء تشکیل شده است: ۱ –پاسخ­دهی۲- توقع والدینی
پاسخدهی والدینی، به میزان تعهد والدین برای ایجاد فردیت و خوداطمینان­بخشی کودک مرتبط می­ شود درحالی که والدین سازگاری، حمایت کنندگی و نیازها و مطالبات خاص کودک را درنظربگیرد. توقع والدینی عبارت است از تلاش­ های والدین برای وادارکردن کودکان به هماهنگ­شدن با کل خانواده با اعمال نظارت و تلاش­ های انضباطی است (باومریند، ۱۹۹۱ ؛ نقل از جان بزرگی وهمکاران، ۱۳۸۷). والدین را براساس دو محور پاسخدهی و سطح توقعات، می­توان به چهاردسته تقسیم نمود. محور اول(پاسخ­دهی) شامل دو زیر گروه است : گروه اول والدینی هستند که دارای سطوح بالای پاسخدهی هستند. این والدین نسبت به نیازهای کودکان خود حساس هستند و نه تنها قادر به شناسایی نیازهای کودکان خود هستند بلکه با توجه به شرایط، پاسخ مناسبی به آن نیازها می­ دهند. گروه دوم والدینی هستند که دارای سطوح پایین پاسخدهی هستند. این والدین نه نیازهای فرزندان خود را تشخیص می­ دهند نه پاسخ مناسبی به آن نیازها می­ دهند. محور دوم(سطح توقعات والدینی)، نیز شامل دو زیرگروه است ،گروه اول والدینی که توقع بالایی دارند. آن­ها در کارهای فرزندانشان مداخله کرده و آن­ها را کنترل می­ کنند و گروه دوم والدینی هستند که دارای سطوح پایین توقع هستند. آن­ها کنترل کمتری روی فعالیت­های فرزندانشان اعمال می­ کنند و توقع و انتظار چندانی ندارند. براساس این دو محور باومریند چهار شیوه فرزندپروری را معرفی کرده است(جان­بزرگی و همکاران ، ۱۳۸۷) .
فرزندپروری فعالیتی پیچیده و دربرگیرنده رفتارهای خاصی است که یا به طور مجزا یا با هم رفتارهای کودک را تحت تأثیر قرار می‌دهد. علاقه به بررسی تأثیر والدین بر رشد کودک پیامد طبیعی تئوری رفتارگرایی و فرویدی بود. رفتارگرایان کودک، علاقه‌مند بودند به این که چگونه الگوهای تقویت در محیطی که کودک در تماس با آن است، منجر به رشد می‌شد. نظریه‌پردازان فرویدی در مقابل بحث می‌کردند که تعیین کننده‌های اساسی رشد، زیستی هستند و به صورت اجتناب‌ناپذیری با آرزوهای والدین و خواسته‌های اجتماعی در تعارض می‌باشند. در این نظریه فرض می‌شود که تعامل بین نیازهای لیبیدویی کودک و محیط خانوادگی، تعیین کننده تفاوت‌های فردی در رشد کودک می‌باشد، بنابراین از دو مدل به بررسی کودک پرداخته می‌شود:
مدل تحلیل روانی: محققانی که اجتماعی شدن را از دیدگاه تحلیل روانی مورد بررسی قرار می‌دهند تأکیدشان بر روی رابطه هیجانی والد- کودک و تأثیر این رابطه بر رشد روانی جنسی، روانی اجتماعی و شخصیت است. این تئوری‌ها مطرح می‌کنند که تفاوت‌های فردی در رابطه­ هیجانی میان والدین و فرزندان ضرورتاً باید از تفاوت در نگرش‌های والدین ناشی شده باشد (استنبرگ[۲۷]، ۱۹۹۴).
مدل یادگیری: محققانی که به سبک فرزندپروری از دیدگاه رفتارگرایی و یادگیری اجتماعی پرداخته‌اند، سبک‌های فرزندپروری را بر اساس رفتارهای والدینی تبیین می‌کنند. تأکید آنها بر تمرین‌های والدینی متمرکز است تا نگرش‌های آنان، تا آن حد که تصور می‌شود که تفاوت‌ها در رشدونمو کودک، انعکاسی از تفاوت‌ها در محیط یادگیری است که کودک در معرض آن بوده است (همان).
۲-۵-سبک­های فرزندپروری[۲۸]
سبک‌های فرزندپروریاز جمله مفاهیمی است که مطرح کننده روش‌ها و فنون برخورد والدین با فرزندان در خانواده می‌باشد. دارلینگ[۲۹]و استنبرگ[۳۰] سبک‌های فرزندپروری را منظومه‌ای از نگرش‌ها، نحوه برقراری ارتباط و روش نگهداری فرزند و همچنین جو عاطفی حاکم بر فضای رفتاری والدین تعریف می‌کنند. سبک‌های رفتاری والدین از سه جنبه مورد بررسی قرار گرفته است. اهداف مربوط به جامعه‌پذیری، عملکرد والدین در کسب اهداف از سوی فرزندان و جو عاطفی حاکم بر خانواده، منظور از اهداف، نتایج و غایت‌هایی است که والدین در جریان جامعه‌پذیری فرزندان خود در پی آن هستند. مقصود از عملکرد والدین نیز،مجموعه کنش‌های پدر و مادر در ارتباط با کودک و اعضای دیگر خانواده می‌باشد و در نهایت منظور از جو عاطفی، مجموعه روابط عاطفی،دلبستگی‌ها و انسجام میان اعضای دیگر خانواده می‌باشد(دارلینگ و استنبرگ، ۱۹۹۳،به­نقل از عطاپور،۱۳۸۰) نوع سبک فرزندپروری که والدین از خود نشان می‌دهند بر رشد کودک تأثیر بسیاری می‌گذارد (بورن­استین[۳۱]، ۲۰۰۸)، باوم ریند[۳۲]، مک­کوبی[۳۳] و مارتین[۳۴]، ۱۹۸۶، به نقل از بورن استین، ۲۰۰۸) در مشخص ساختن چهار نوع سبک فرزندپروری نقش اساسی داشتند. سبک مقتدرانه[۳۵]، سبک مستبدانه[۳۶]، سهل‌گیرانه[۳۷] و بی‌تفاوت[۳۸].
مایز[۳۹] و پتیت[۴۰] (۱۹۹۷) سبک‌های فرزندپروری را این‌گونه تعریف کرده‌اند: مجموعه‌ای از رفتارها که تعیین کننده ارتباطات متقابل والد- فرزند در موقعیت‌های متفاوت و گسترده است و این‌گونه فرض می‌شود که موجب ایجاد یک فضای تعامل گسترده می‌گردد. سبک فرزندپروری به عنوان مجموعه‌ای از نگرش‌ها به کودک در نظر گرفته می‌شود که منجر به ایجاد جو هیجانی می‌شود که رفتارهای والدین در آن جو بروز می کند. این رفتارها دربرگیرنده رفتارهای مشخص، رفتارهایی که در جهت هدف والدین است، که از طریق آن رفتارها والدین به وظایف والدینی‌شان عمل می‌کنند، اشاره به تمرین‌های فرزندپروری دارد، و هم رفتارهای غیرمرتبط با هدف والدینی مانند ژست‌ها، تغییر در تُن صدا یا بیان هیجان‌های غیرارادی می‌باشد (استنبرگ، ۱۹۹۴).
بیشتر محققانی که تلاش کرده‌اند محیط فرزندپروریرا توصیف کنند،به مفهومسبک فرزندپروری دیانا بامریندتکیه کرده ­اند. سازه سبک فرزندپروری، به منظورتفاوت در تلاش­ های والدین برای کنترل واجتماعی کردن فرزندانشانبه کار می‌رود(بامریند، ۱۹۹۱۱). دو نکته درفهماین تعریف مهم است: اول اینکه سبک فرزندپروری برای توصیف فرزندپرورینرمال به کار می‌رود؛ به عبارت دیگر گونه­شناسی سبک فرزندپروری، نباید فقطدربرگیرنده­ی فرزندپروری انحرافی باشد. دوم این­که بامریند فرض کرده بود کهفرزندپروری نرمال،حول موضوع کنترلمی‌چرخد ،هر چند که ممکن است والدین دراینکه چگونه فرزندانشان را کنترل ویا اجتماعی کنند،متفاوت باشند،ولی بهطورکلی فرض می‌شود که نقش اولیه همه والدین تاثیر گذاشتن، درس دادن وکنترل فرزندانشان می‌باشد (کیسل و لاینز،۲۰۰۱).
علاقه به بررسی تاثیر والدین بر رشدکودک پیامد طبیعی، تئوری رفتارگرایی و فرویدی بود . رفتارگرایان کودک علاقمند بودند که چگونه الگوهای تقویت در محیطی که کودک در تماس باآن است، منجر به رشد می‌شود. نظریه­پردازان فرویدی در مقابل بحث می‌کردندکه تعیین­کننده‌های اساسی رشد، زیستی هستند و به صورت اجتناب ناپذیری باآرزوهای والدین و خواسته‌های اجتماعی در تعارض می‌باشند. در این نظریه، فرض می‌شود که تعامل بین نیازهای لیبیدویی کودک و محیط خانوادگی، تعیین کنندهتفاوتهای فردی در رشد کودک می‌باشد. اکنون دو سوال اساسی در تحقیقات مربوطبه اجتماعی کردن مطرح است: سبک فرزندپروری چه چیزی است؟ و پیامد سبک­هایتربیتی متفاوت چه می‌باشد؟(دارلینگ و استنبرگ،۱۹۹۳). در حال حاضر اجماع نظری مبنی بر اینکه تمرین­های فرزندپروری بر رشد کودکتاثیر می‌گذارد، وجود دارد، البته مدارک نشان داده­اند رفتارهایفرزندپروری مجموعه رفتارهای زیادی را در بر می‌گیرد. بنابراین تاثیر یکرفتار والدینمی‌تواند به آسانی مورد بررسی قرار گیرد. به عنوان مثالممکن است کودکی که به خاطر عملی که انجام داده، سیلی بخورد ولی هنوز نسبتبه والدین احساس عاطفه،مهر و گرمی کند و یا اینکه ممکن است والدین به صورتتکنیکی درست عمل کنند، اما چون عاطفه و مِهر کمی را آشکار نمایند، کودکاناحساس سردی و بی‌میلی می‌کنند. تلاش‌های کمی و کیفی برای ارزیابی سبکفرزندپروری بر روی سه مولفه خاص تمرکز کرده‌اند: رابطه هیجانی، رفتارها وتمرین­های والدین و سیستم­های اعتقادی والدین (دارلینگ و استنبرگ، ۱۹۹۳).
۲-۶- انواع سبک­های فرزندپروری
۲-۶-۱- سبک قاطعانه
سبک قاطعانه(مقتدرانه)، مناسب‌ترین روش فرزندپروری است. والدین مقتدر، درخواست‌های معقولی برای پختگی دارند و این درخواست‌ها را با تعیین محدودیت‌ها و اصرار بر این‌که کودک باید از آن‌ها تبعیت کند، به اجرا می‌گذارند. در عین‌حال، آن‌ها صمیمیت و محبت نشان می‌دهند، صبورانه به نقطه‌نظرهای فرزندانشان گوش می‌کنند و مشارکت در تصمیم‌گیری خانوادگی را ترغیب می‌نمایند. فرزندپروری مقتدرانه، روش منطقی و دموکراتیک است که طی آن، حقوق والدین و کودکان محترم شمرده می‌شود (ماهر و کمیجانی، ۱۳۸۶).
باوم ریند در سال ۱۹۶۸ والدین دارای اقتدار منطقی را این‌گونه تعریف می‌کند: این والدین همواره در تلاشند تا فعالیت‌های کودک را به شیوه‌ی عقلانی و موضوع‌مدار هدایت کنند. روابط کلامی را تشویق کنند و کودک را در جریان علت و منطق نهفته در روش خود قرار دهند و به ویژگی‌های بیانی و ابزاری و نیز استقلال رأی و ثبات قانونمند ارزش می­ دهند. بدین ترتیب، این والدین در نقاط اختلاف والد- فرزند، کنترل شدیدی را اعمال می‌دارند اما کودک را در این­باره مقید و محدود نمی‌سازند. این والدین حقوق ویژه خود، به عنوان یک بزرگسال را شناخته‌اند، اما علایق فردی و ویژگی‌های خاص کودک را نیز مشاهده می‌کنند. والد مقتدر اَعمال کنونی کودک را می‌پذیرد، اما برای اَعمال آتی، معیارهایی را نیز تعیین می‌کند. او برای کسب اهدافش، علاوه بر زور بر استدلال نیز تکیه می‌کند.او تصمیم‌های خود را بر پایه توافق گروه یا امیال فردی کودک بنا نمی‌کند، در عین حال خودش را نیز از خطا و اشتباه مصون نمی‌داند و اعتقاد ندارد که تصمیمات او بدون اشتباه هستند (باوم­ریند، ۱۹۷۱).
این والدین کوشش می‌کنند تا فعالیت‌های فرزندان‌شان را در یک روش منطقی و مطلوب جهت دهند. آنها کودکانشان را به استقلال تشویق می‌کنند، اما برای فعالیت‌هایشان، کنترل و محدودیت‌هایی قرار می‌دهند. روش کلامی آنها حالت «بده‌بستان» دارد و والدین به این صورت با آنها گرم بوده و حالتی مهربان دارند. آنها از فرزندانشان حمایت می‌کنند و به آنها مسئولیت‌های اجتماعی می‌دهند. رفتار پخته از آنها انتظار دارند، اما در عین حال حقوق آنها را به رسمیت می‌شناسند و همچنین به فرزندان در بعضی موارد استقلال می‌دهند و در مورد درخواست‌ها و قوانین، برای آنها دلیل می‌آورند و در مورد عقاید فرزندان‌شان پاسخگو بوده و در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی آنها را شرکت می‌دهند (وارنر و برگ، ۱۹۹۷).
در این شیوه والدین ضمن اعطای آزادی به فرزندان خود، برای هدایت آنها مقررات و چارچوب‌های روشنی تعیین می‌کنند و با این که در این چارچوب‌ها قاطع و مصمم هستند، اما مستبد و بازدارنده نیستند. در عین حال آنها برای مقررات وضع شده دلایلی ارائه می‌دهند. این والدین به نیازها و عقاید فرزندان‌شان حساسند و آنان را به رعایت مقررات خانوادگی تشویق می‌کنند (احدی و جمهری، ۱۳۷۸). به زعم باربر، بین و اریکسون (۲۰۰۲) این والدین هم برای رفتار خودمختارانه و هم انضباط ارزش قائلند زیرا معتقدند کنترل منطقی و نیز آزادی حساب شده، موجب می‌گردد کودکان قوانین و اصول رفتارهای صحیح را درونی کرده و در قبال رفتار و اعمال خود احساس مسئولیت نمایند (احدی و جمهری، ۱۳۷۸). آن­ها پشتیبان عاطفی قوی‌ای برای کودک به حساب می‌آیند (ماسن، ۱۳۸۳).
در مجموع این سبک یک روی‌آورد آزادمنشانه و منطقی است که هم حقوق والدین و هم حقوق فرزندان را مشخص می‌کند و هم برای آنها احترام قائل است (ویس و اسکوارز، ۱۹۹۶، به نقل از اسلمی، ۱۳۸۵). به فرزندان خود استقلال و آزادی فکری می‌دهند و آنها را تشویق می‌کنند و نوعیمحدودیت و کنترل را برآنها اعمال میدارند. درخانواده‌هایی با والدین مقتدر، اظهارنظر و ارتباط اخلاقی وسیع در تعامل کودک و والدین وجود دارد و گرمی‌و صمیمیت نسبت به کودک در سطح بالاست( ماسن، کانگر و کاگان، ۱۳۷۰). فرزندان این خانواده ازثبات شخصیتی خوبی برخوردارند، اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی دارند. در مواجهه بامسائل زندگی پختگی بیشتری نشان داده و برای کنارآمدن با مشکلات بیشتر از شیوه هایمقابله ای متمرکز بر مساله استفاده می‌کنند( احدی، ۱۳۷۳).
۲-۶-۲- سبک آزادمنشانه
بومریند والدین آسان‌گیر را این‌گونه توصیف می‌کند: یک والد آسان‌گیر در تلاش است تا با شیوه‌های موافق و همسو با تکانه‌ها، امیال و اَعمال کودک رفتار کند. او درباره خط مشی خود با کودک مشورت می‌کند و قواعد خانواده را برای او توضیح می‌دهد. او توقع چندانی برای انجام کارهای منزل و رفتار صحیح از کودک خود ندارد؛ بلکه خود را به کودک همچون منبعی معرفی می‌کند که هرگاه بخواهد می‌تواند از آن استفاده کند و نه به عنوان عامل فعال که مسئول شکل‌دهی یا تغییر رفتار کنونی یا آتی کودک است. او به کودک اجازه می‌دهد که تا حد امکان، خود به تنظیم فعالیت‌هایش بپردازد، از اعمال کنترل اجتناب می‌ورزد و پیروی از معیارهای مشخص شده بیرونی را تشویق نمی‌کند. به علاوه، در تلاش است از استدلال استفاده کند و در دستیابی به اهداف آشکار از زور استفاده نمی‌کند (باوم ریند، ۱۹۷۱).
این والدین با فرزندان خود گرم و بامحبت هستند و تنبیه کمی را برای آنها اِعمال می‌کنند و خواسته‌های کمی از فرزندان خود دارند. آنها فرزندان خود را رها می‌کنند تا رفتار خود را تنظیم کنند. فرزندان این والدین، خوداعتمادی و تکانش‌گری کمی دارند و فاقد استقلال و مسئولیت‌پذیری اجتماعی هستند. رفتار این والدین بیشتر پذیرنده، مثبت و غیرتنبیهی است. آنها با فرزندان‌شان درباره‌ی تصمیم‌گیری مشورت می‌کنند و در مورد قوانین خانوادگی به آنها توضیح می‌دهند و از اعمال قدرت پرهیز می‌کنند و فرزندان را به اطاعت از معیارهای تعیین شده توسط محیط بیرونی تشویق نمی‌کنند. والدین آسان‌گیر، انتظارات اندکی از فرزندان خود داشته و هیچ‌گونه کنترل و پاسخ‌گویی هم نسبت به آنان ندارند (لایبل و تامپسون، ۲۰۰۲).
خانواده­هایی که به سبک آزادمنشانه اعتقاد دارند به صورت افراطی نسبت به فرزندان خود پذیرش و پاسخ دهیدارند، آنها توقعی از فرزندان خود ندارند و نسبت به آموزش رفتارهای اجتماعی فرزندخود سهل انگار هستند. در این خانواده­ها نظم و ترتیب و قانونِ کمی‌حکم فرماست وپایبندی اعضا به قوانین و آداب و رسوم اجتماعی کم است و هر کس هر کاری که بخواهد می ­تواند انجام دهد( استین برگ، ۱۹۹۶). این خانواده ها نقطه مقابل خانواده­های مستبدمی­باشند. هیچ الگوی تربیتی بر خلاف خانواده مستبد در این خانواده­ها وجود ندارد.فرزندانی­که در این خانواده­ها رشد کرده ­اند اساساً لوس و نُنُر از خود راضی و پرتوقع هستند و از دیگران انتظارات بیش از اندازه دارند. تاب و توان مقابله با مشکلاتو ناملایمات و دشواریهای زندگی را ندارند. چرا که اساساً همیشه خواسته هایشان توسطوالدین برآورده شده و شکست و ناکامی ‌را تجربه نکرده ­اند. بنابراین در برابرناملایمات زندگی به سرعت به روش های اجتنابی مانند اعتیاد متوسل می‌شوند. شخصیت ضعیف و شکننده، مسئولیت پذیری پایین، عدم قدرت تصمیم ­گیری و وابستگی به دیگران ازویژگی­های فرزندان تربیت شده در چنین خانواده­هایی می­باشد( احدی، ۱۳۷۳).
۲-۶-۳- سبک مستبدانه
شیوه­ فرزندپروری استبدادی با ویژگی­های توقع بالا و پذیرش پایین مشخصشده است.این والدین قوانین خود را به صورت انعطاف­نا­پذیری تحمیل می­ کنند. از نظرتربیتی خشن و تنبیه­گرند. با رفتار بد مقابله می­ کنند و فرزندِ بدرفتار را، تنبیه می­ کنند. ابراز محبت و صمیمیت آنها نسبت به فرزندان در سطح پایین است. آنها امیالفرزندان رادرنظرنمی­گیرندوعقایدشراجویانمی­شوند. کودکاندارایچنینوالدینیثبات روحی و فکری ندارند و خویشتن را بدبخت می­پندارند. آنها زود ناراحت می­شوند ودر برابر فشارهای روانی آسیب­پذیرند( هیبتی، ۱۳۸۱). فرزندانی که در این خانواده هاتربیت می‌شوند رفتاری اجتماعی دارند، مودب، راستگو و دقیق هستند. اما از سوی دیگرافرادی شرمسار، مطیع، دارای هویت وابسته و متکی به دیگران، عزت نفس پایین و حساسیتبالا می‌باشند. اعمال اخلاقی آنها مبتنی بر ترس و تنبیه می‌باشد و در حضور عواملتهدیدکننده (والدین) بسیار درستکار هستند، اما به محض دوری از والدین ( تحصیل،اشتغال و …) به راحتی به سوی انحرافات اجتماعی کشیده می­شوند؛ زیرا درک درستی ازبایدها و نبایدهای اجتماعی و اخلاقی پیدا نکرده ­اند( احدی، ۱۳۷۳).
والدینی که از سبک مستبدانه استفاده می‌کنند نیز متوقع هستند، و برای پیروی نکردن فرزندان و دلیل آوردن آنها مبنی بر دلایل پیروی نکردن، ارزش زیادی قایل نیستند و جمله­ «همان کاری را که من گفتم انجام بده»، نگرش این دسته از والدین است. در نتیجه، چون آنها انتظار دارند فرزندانشان از دستورات بزرگترها، بی‌چون و چرا اطاعت کنند، کمتر با آنها به بحث می‌پردازند. اگر کودک دستورات آنها را انجام ندهد، والدین مستبد به فشار و تنبیه متوسل می‌شوند (رضوان‌فر، ۱۳۹۱).
والدین خودکامه و مستبد بر خلاف والدین دموکرات، تحریک‌پذیر، انعطاف‌ناپذیر، زورگو، خشن و نسبت به نیازهای کودکان بی‌توجهند. به نظر آنان اطاعت بی‌چون و چرا یک فضیلت است. کودکانی که والدین خودکامه دارند، کمتر متکی به خود هستند و نمی‌توانند به تنهایی کاری انجام دهند یا از خود عقیده‌ای داشته باشند. بیشتر متمایل به ساکت بودن، مؤدب بودن، خجالتی بودن و از نظر اجتماعی غیر مثبت بودن ودرمانده بودن هستند. آنان معمولاً والدین خود را نامهربان و سهل‌انگار می‌دانند و معتقدند که انتظارات و تقاضاهایشان غیرمنطقی و نادرست است. اما از اینکه بخواهند در چنین محیط خصومت‌آمیزی عرض اندام کنند، می‌ترسند. این وضعیت به رفتار نامناسب، تعارض و روان رنجوری که غالباٌ در چنین کودکانی یافت می­ شود، منجرمی­گردد (هترینگتونوپارک،۲۰۰۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:06:00 ب.ظ ]




 

مهارت های کارآفرینی

 

**۴۹/۰

 

۶۷/۹

 

 

 

**p<0.01
با توجه به جدول ۴-۱۲ قابلیت های نوآوری بر مهارت های کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
جدول ۴-۱۳ میزان واریانس تبیین شده، اعتبار اشتراک و حشو متغیرهای پژوهش را نشان می دهد. همانطور که در جدول مشاهده می شود ۲۴ درصد از واریانس مهارت های کارآفرینی توسط قابلیت های نوآوری تبیین شده است. علاوه بر این تمام مقادیر اعتبار اشتراک و حشو مثبت هستند که نشان دهندهی کیفیت مناسب و قابل قبول مدل پژوهش حاضر می باشند.
جدول ‏۴-۱۳: واریانس تبیین شده، اعتبار اشتراک و حشو متغیرها

 

 

متغیرهای پژوهش

 

واریانس تبیین شده

 

Q2
(CV-Redundancy)

 

CV- Communality

 

 

 

مهارت های کارآفرینی

 

۲۴%

 

۱۵/۰

 

۴۱/۰

 

 

 

قابلیت های نوآوری

 

-

 

۴۶/۰

 

۴۶/۰

 

 

 

 

برازش مدل ساختاری

در نهایت جهت نشان دادن اعتبار یافته های مدل تحقیق از شاخص های برازش مدل های معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی استفاده شد.
روشهایی برای بررسی اعتبار مدل در PLS وجود دارد. این روش ها که به آن بررسی اعتبار (Cross-validation) می گویند شامل شاخص بررسی اعتبار اشتراک (CV- Communality) و شاخص بررسی اعتبار حشو یا افزونگی (CV-Redundancy) می شوند. شاخص اشتراک کیفیت مدل اندازه گیری هر بلوک را می سنجد. شاخص حشو نیز که به آن Q2 استون- گیسر نیز می گویند، با در نظر گرفتن مدل اندازه گیری، کیفیت مدل ساختاری را برای هر بلوک درون زاد اندازه گیری می کند. مقادیر مثبت این شاخص ها نشانگر کیفیت مناسب و قابل قبول مدل اندازه گیری و ساختاری می باشند (تنن هاوس و همکاران، ۲۰۰۵). همانطور که در جدول ۴-۱۳ مشاهده می شود مثبت بودن مقادیر اعتبار اشتراک و اعتبار حشو برای تمامی متغیرها در پژوهش حاضر نشانگر کیفیت مناسب و قابل قبول مدل اندازه گیری و ساختاری می باشد.
پایان نامه - مقاله
علاوه بر شاخصهای فوق شاخص برازش کلی الگو در PLS شاخص [۱۸۶]GOF میباشد و از آن میتوان برای بررسی اعتبار یا کیفیت الگوی PLS به صورت کلی استفاده کرد. این شاخص نیز همانند شاخصهای برازش مدل لیزرل عمل میکند و بین صفر تا یک قرار دارد و مقادیر نزدیک به یک نشانگر کیفیت مناسب مدل هستند (رینگل، ۲۰۰۶). این شاخص توانایی پیشبینی کلی مدل را مورد بررسی قرار میدهد و اینکه آیا مدل آزمونشده در پیشبینی متغیرهای مکنون درونزا موفق بوده است یا نه (سیدعباس زاده و همکاران، ۱۳۹۱). در پژوهش حاضر برای الگوی آزمون شده شاخص برازش مطلق GOF، ۴۲/۰ بهدست آمد که مقدار بهدست آمده برای این شاخص برازش نشانگر برازش مناسب الگوی آزمون شده است.

مدل ساختاری برای فرضیه های فرعی

در شکل ۲مدل آزمون شده ابعاد قابلیت های نوآوری و مهارت های کارآفرینی نشان داده شده است. با توجه به این شکل ضریب تأثیر ابعاد نوآوری تولیدی، فرآیندی و اداری بر مهارت های کارآفرینی معنی دار می باشد. همچنین در جدول ۴-۱۴ برآورد ضرایب مسیر و همچنین آماره t گزارش شده است.
شکل ‏۴-۲: مدل آزمون شده پژوهش
جدول ‏۴-۱۴: برآورد ضرایب مسیر

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:06:00 ب.ظ ]




کریم السّجایا جمیل الشّیم نبی البرایا شفیع الامم
پایان نامه - مقاله - پروژه
امام رسل پیشوای سبیل امین خدا مهبط جبریل(سعدی،۱۳۸۴،۱۵۶و۱۵۷)
شیخ اجل در این شعر، ضمن نعت رسول اکرم و بیان بزرگواری و اشاره به بعضی از معجزات آن حضرت و معراجش، یاران و خانواده ی آن حضرت را ستایش می کند. خدا را به حقّ فرزندان حضرت فاطمه (س) قسم می دهد که تا آخرین نفس های عمر، او را در امان نگهدارد، تا با شهادتین دنیا را ترک کند. و در این راه، از شفاعت فرزندان پیامبر، استمداد می طلبد. در این مثنوی که سی و یک بیت دارد، سعدی با وصفی رسا به مدح رسول اکرم می پردازد. مقام و منزلت او را در نزد خدا، از همه ی بندگان بالاتر می داند و او را شفاعت گر روز قیامت می داند.
و در آغاز قصاید، پس از ستایش خداوند و نعمت های فراوان و ذکر ناتوانی بشر در شناخت او، به نعت رسول اکرم می پردازد و می گوید:
چندین هزار سکه ی پیغمبری زده اول به نام آدم و آخر به مصطفی
الهامش از جلیل و پیامش ز جبرئیل رأیش نه از طبیعت و نطقش نه از هوی
(سعدی ،۱۳۸۴،۶۰۶)
سعدی در این قصیده ای بلند، که در ستایش خداوند است، رسول اکرم را وصف می کند، و ضمن بیان بزرگواری آن حضرت ، زبان آدمی را قاصر از نعت او می داند و پس از یاد آوری معجزات رسول خدا، از او طلب شفاعت می کند.
قصیده ی دیگر سعدی، در وصف رسول اکرم با مطلع زیر آغاز می شود:
چو مرد رهرو اندر راه حق ثابت قدم گردد وجود غیر حق در چشم توحیدش عدم گردد
(همان،۶۱۴)
این قصیده بیست و دو بیت است و خوشبختی و بزرگی آدمی را، در حمد و ستایش رسول اکرم می داند. در قصیده ای دیگر، ضمن بیان بزرگواری های رسول اکرم، همه ی پیامبران را در سایه ی لطف او می داند و میدان جهان را برای نشان دادن بزرگی آن حضرت، کوچک می داند و به کرامات آن حضرت در روز قیامت می پردازد. و در پایان این شعر نیز بهترین عشق ورزی را عشق به فرزندان آن حضرت می داند.
ماه فرو ماند از جمال محمّد سرو نباشد به اعتدال محمّد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمّد…
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمّد بس است و آل محمّد(همان،۶۱۸ و۶۱۹)
و در آغاز مثنویات این سه بیت به چشم می آید که:
ای چشم و چراغ اهل بینش مقصود وجود آفرینش
صاحب دل لاینام قلبی مهمان ابیت عند ربّی
در وصف تو لانبی بعدی خود وصف تو و زبان سعدی؟(سعدی ،۱۳۸۴، ۷۴۷)
در این سه بیت، سعدی ذات مقدّس رسول اکرم را مقصود و هدف آفرینش می داند.
۳-۶-۱-۲- ذکر ابوبکر
شیخ در آغاز قصاید، پس از حمد و ثنای الهی وستایش رسول اکرم، از ابوبکر در سه بیت، این گونه یاد می کند:
ای یار غار سیّد و صدّیق نامور مجموعه ی فضایل و گنجینه ی صفا
مردان قدم به صحبت یاران نهاده اند لیکن نه هم چنان که تو در کام اژدها
یار آن بود که مال و تن و جان فدا کند تا در سبیل دوست به پایان برد وفا (همان،۶۰۶)
و در دیباچه ی بوستان، پس از منقبت رسول اکرم، در مصراعی از او به عنوان پیر یاد کرده و گفته است:
درود ملک بر روان تو باد بر اصحاب و بر پیروان تو باد
نخستین: ابوبکر پیر مرید عمر پنجه بر پیچ دیو مرید (همان،۱۵۷)
به نظر می رسد به کار بردن کلمه ی نخستین، نه به عنوان اوّلین مسلمان، بلکه از ابوبکر به عنوان اوّلین خلیفه ی مسلمانان یاد می کند.
۳-۶-۱-۳- عمر ابن خطاب
سعدی در آغاز قصاید، پس از مدح ابوبکر، عمر را با سه بیت، این گونه یاد می کند:
دیگر عمر که لایق پیغمبری بدی گر خواجه ی رسل نبدی ختم انبیا
سالار خیل خانه ی دین صاحب رسول سردفتر خدای پرستان بی ریا
دیوی که خلق عالمش از دست عاجزند عاجز درآن که چون شود از دست وی رها؟
(سعدی،۱۳۸۴، ۶۰۶)
عمر را لایق پیامبری می نامند، اگر رسالت به وسیله ی حضرت رسول خاتمه نمی یافت، اورا خداپرستی بدون ریا می داند که دیو نفس، اسیر اوست و نمی تواند از دست او رهایی یابد.
سعدی در مثنوی که در ستایش رسول اکرم (ص) سروده، این گونه از عمر بن خطاب یاد می کند که:
نخستین : ابوبکر پیر مرید عمر پنجه بر پیچ دیو مرید (همان،۱۵۷)
پس از ابو بکر به عنوان دومین یار پیامبر از عمر یاد می کند. به نظر می رسد که معنی بیت بالا خالی از اشکال نیست، یا فهم آن برای ما مشکل است. امّا عمر را به عنوان خلیفه ی دوم، مدح کرده و صفات نیک او را بر شمرده است.
۳-۶-۱-۴- عثمان بن عفان
عثمان، خلیفه ی سوم مسلمین، مورد مدح شیخ اجل قرار گرفت. سعدی از مهربانی و حیای او در به جا آوردن دوستی، یاد می کند و می گوید:
دیگر جمال سیرت عثمان که بر نکرد در پیش روی دشمن قاتل سر از حیا
آن شرط مهربانی و تحقیق دوستی است که از بهر دوستان بری از دشمنان جفا
خاصان حق همیشه بلیت کشیده اند هم بیشتر عنایت هم بیشتر عنا (همان،۶۰۶)
و نیز در دیباچه ی بوستان گوید:
خردمند، عثمان شب زنده دار چهارم علی شاه دلدل سوار (همان، ۱۵۷)
سعدی از عثمان، به عنوان یار پیامبر یاد می کند و در هر دو شعر پس از ابوبکر و عمر به مدح او می پردازد که این یاد کرد، بیش تر نشان دهنده ی عقاید مذهبی اوست.
۳-۶-۱-۵- علی بن ابی طالب(ع)
پس از نعت رسول و مدح خلفای سه گانه، سعدی حضرت علی (ع) را به عنوان خلیفه ی چهارم یاد می کند. امّا ستایش او با دیگران متفاوت است. سعدی در مدح آن حضرت می گوید:
کس را چو زور و زهره که وصف علی کند جبار در مناقب او گفته هل اتی
زور آزمای قلعه ی خیبر که بند او در یکدیگر شکست به بازوی لا فتی
مردی که در مصاف زره پیش بسته بود تا پیش دشمنان نکند پشت بر غزا
شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود جانبخش در نماز و جهان سوز در وغا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:05:00 ب.ظ ]




عقل همان لب که خالص هر چیز است و طریق علم است. عقل معیار حق است و نیکی را قبول و قبیح را انکار می کند؛ عقل عین علم است.[۹۸]
تفسیر مجمع البیان نیز عقل را به مجموع علومی معنا کرده است که انسان را از افعال قبیح باز می دارد و به انجام واجبات می پردازد و به این علوم عقل نامیده می شود چون سبب بازدارندگی از قبایح می شود.
در ادامه ایشان آراء متعدد در معنای عقل ذکر نموده می فرماید؛ اختلاف آراء در ماهیت عقل هیچ وقت سبب اختلاف در قضایای عقلی نمی شود.[۹۹]
علامه طباطبائی می فرماید:
واژه عقل به معناى معروف امروزى از اسم‌هاى مستحدث بالغلبه است؛ به همین دلیل، در قرآن به شکل اسمى استعمال نشده است بلکه تنها از افعال مشتق شده از عقل استفاده شده است .[۱۰۰]
ولی ایشان در تفسیر خویش برای عقل جایگاه رفیعی قائل شده در جای جای این تفسیر به بیان مفهموم عقل پرداخته اند وبرای اثبات جایگاه عقل روایات زیادی را هم بیان نموده است .[۱۰۱]
پایان نامه - مقاله - پروژه
در معنای عقل ایشان می فرماید:
در قرآن، مراد از تعقل ادراک تواءم با سلامت فطرت است ، نه تعقل تحت تاءثیر غرائز و امیال نفسانى و خداى عزوجل هم ، کلام خود را بر همین اساس ادا نموده و عقل را به نیروئى تعریف کرده که انسان در دینش از آن بهره مند شود، و به وسیله آن راه را به سوى حقائق معارف و اعمال صالحه پیدا نموده و پیش بگیرد.[۱۰۲]
در جای دیگر ایشان می فرماید:
مرادمان از عقل آن مبدئى است که تصدیقات کلى ، و احکام عمومى بدان منتهى می شود، و جاى هیچ تردید نیست ، که با انسان چنین نیروئى هست ، یعنى نیروئى بنام عقل دارد،که می تواند مبدء صدور احکام کلى باشد.[۱۰۳]
به نظر ایشان عقل نوعی ادراک سودمند در دین انسان است و او را به معارف حقیقی حقیقی و عمل صالح دعوت می کند. به عبارت دیگر عقل وسیله شناخت حق و باطل و خیر و شر و سود و زیان است؛ جای دیگر به تعبیر ایشان عقل راه رسیدن به حق و شناخت حقایق است.
مکارم شیرازی می فرماید:
خدای متعال به انسان سه ابزار مهم برای شناخت عنایت کرده است و آن­ها عبارت اند از گوش و چشم و عقل. مسایل حسی را با گوش و چشم درک می کند. اما برای درک مسایل غیر حسی انسان را با عقل منعم کرده است.کلید جهان محسوسات قوه شنوایی و بینایی است ولی کلید جهان ماورای طبیعت عقل انسان است و عقل علاوه برآن در محسوسات هم مأموریت نقادى ، نتیجه گیرى ، جمع بندى و تعمیم و تجزیه را دارد.[۱۰۴]
از عبارت ایشان به این مطلب می رسیم که عقل قوه­ای است که مدرک جهان مجردات و تحلیل­گر معلوماتی است که بوسیله ابزار حسی انسان به آن برسد.
با تدبّر در آیاتى که مشتقات عقل و الفاظ مترادف و متقارب عقل در آن‌ها به کار رفته است، و نیز با ملاحظه سخنان اندیشمندان قرآنی، به نظر مى‌رسد، عقل از دیدگاه قرآن، موهبتى الهى است که انسان از طریق آن، علم نافع و هدایتگر به سوى عمل صالح را کسب مى‌نماید و علم و معرفت مذکور موجب راهیابى و هدایت او به دین و آیین حق مى‌گردد. به تلازم بین عقل و هدایت در آیات متعدد قرآن اشاره شده است. یکى از آیاتى که، دلالت بر ادعاى فوق دارد، آیه ۱۸ سوره زمر است که امام موسى کاظم‌علیه السلام نیز، در اولین فقره روایت هشام به آن استناد کرده‌اند: یا هشام، إِن اللَّهَ تَبارَکَ و تعالى بَشَّرَ اهلَ العقل و الفَهْم فِى کِتابِهِ، فقال: “فَبَشِّرْ عِباد الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ".

بخش دوم: عقل از دیدگاه روایات

دربارۀ عقل رسول گرامی اسلام صلی­الله­علیه­وآله­وسلم می فرماید:
عقل نوری است که خدا آن را برای انسان آفریده است و آن را در قلب انسان روشن ساخته است تا انسان با آن نور مشاهدات را از غایبات تشخیص دهد.‏[۱۰۵]
در شرح این حدیث گفته شده که عقل یک جوهر نورانی است که بر قلب انسان اینگونه می تابد که خورشید بر عالم می تابد و انسان با آن نور هر آن چیزی را که امکان شناخت با چشم بصیرت را دارد، می شناسد مانند علوم و معارفی که بغیر آن اطلاع یافتن برآن ممکن نیست مانند اسرار عالم ملکوت. [۱۰۶]
آن حضرت صلی­الله­علیه­و­آله­وسلم در حدیث دیگری به این مطلب اشاره نموده، فرموده اند:
عقل نوری است که انسان بوسیله آن بین حق و باطل فرق می گذارد.[۱۰۷]
امام صادق علیه‏السلام می­فرمایند:
خداى تعالی عقل را از چهار چیز آفریده؛ از دانایى، توانایى، روشنایى و مشیّت به امر. سپس، آن را به دانایى، پایدار و در ملکوت، پاینده ساخت.[۱۰۸]
در شرح این حدیث آمده که شاید مراد از نور ظاهر شدن کمالات ، اخلاق نیکو و اعمال رضیه است و منظور از امر به مشیت انتخاب بهترین امورها است. یعنی خدای متعال عقل را از چیز مادی خلق نکرده بلکه از چیزهایی خلق فرموده که مظهر آثار علم و نور و قدرت و مشیت الهی ا
ند و اینکه در حدیث گفته شده، عقل دائما در ملکوت است، به این اشاره دارد که همیشه در حال ترقی به درجه بالاتر است و از شغل های دنیا اعراض کرده، برای عروج به جنت ماوی مهیا می شود.[۱۰۹]

اضداد عقل در روایات

یکی دیگر از راه شناخت حقایق اشیاء از راه اضداد آنها است در روایات چیزهای زیادی در مقابل عقل قرار گرفته است از این جهت بطور اختصار عقل را از طریق اضداد بررسی می کنیم.
طبق روایاتی که از امیر المومنین علیه­السلام نقل شده، هوای نفس ضد عقل است همچنان که در این روایت آمده است: عقل سردار لشکر خدای رحمان است و نفس قاید و جلودار لشکر شیطان است[۱۱۰] هوای نفس و خواهشات را با عقل خود از بین ببر [۱۱۱]
در روایات دیگری شهوت را ضد عقل معرفی کرده است” الْعَقْلُ‏ وَ الشَّهْوَهُ ضِدَّان"‏[۱۱۲]
به تحقیق شهوات نفسانی عقل او را دریده است[۱۱۳]
یکی دیگر از ضد عقل طبق روایت آرزوی طولانی است چون در روایت آمده است که آرزو عقل را به غفلت می اندازد.‏[۱۱۴]
غضب نیز در روایات در مقابل عقل قرار گرفته است. غضب عقل ها را فاسد می کند.[۱۱۵]
خود پسندی نیز قابل جمع با عقل نیست لذا هرکه خود پسند باشد عقل او ضعیف می شود. راضی بودن به نفس خود دلیل بر ضعیف بودن عقل انسان است.[۱۱۶]
در واقع طبق احادیث ضد واقعی عقل همان هوای نفس و شهوت است و چیزهای دیگر مانند آرزوهای طولانی و خودپسندی از آثار هوای نفس و شهوت است.
در برخی از روایات جهل در مقابل عقل قرار گرفته است و در بعضی روایات دیگر جهل در مقابل علم قرار گرفته است. از این جا روشن می شود در روایات جهل به دو معنا استفاده شده است. یکی به معنای عدمی که همان عدم دانایی وآگاهی است در این صورت در مقابل علم قرار دارد و معنای دیگر جهل، وجودی است در این صورت در مقابل عقل است و مراد از جهل همان شهوت و پیروی از هوای نفس است. حدیث معروف جنود عقل و جهل تأئیدی بر این مطلب است چون در این حدیث یک مرتبه جهل به عنوان فرمانده در مقابل عقل قرار گرفته است و بار دیگر به شکل سرباز در مقابل علم قرار دارد.[۱۱۷]
طبق این بررسی عقل همان مهار کردن هوای نفس و شهوت و عملی کردن بطور اعتدال است.
مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار فرموده اند : عقل اصطلاحاَ به چند معنا اطلاق می شود و  ایشان پس از ذکر اطلاقات شش گانه عقل نتیجه گیری کرده می فرماید؛ روایات باب عقل در روایات به سه معنا به کار رفته است:
نیروی درک خیر و شر و تمیز میان آنها و این ملاک تکلیف است .
ملکه ای درونی انسان که انسان را به گزینش خو بی ها و رها کردن بدی ها دعوت می کند .
علم و دانش نافع برای رستگاری و سعادت انسان [۱۱۸]

۲-۱-۳- جمع بندی

در این گفتار حقیقت عقل در دو محور بررسی شد. در محور اول حقیقت عقل از نگاه اندیشمندان بررسی شد و به این نتیجه منتهی شد که معنای رایج عقل نزد اکثر فلاسفه سه چیز است ۱٫ جوهر بسیط تام ۲٫ قوه مدرکه کلیات ۳٫ ادراکات کلیه
اندیشمندان کلامی نیز واژه عقل را به این معانی اطلاق می کنند: ۱٫ قضایای مشهوره­ای که آراء محموده نام دارد. ۲٫ غریزه­ای که مدرک ضروریات و بدیهیات است. ۳٫ به معنای علم به ضروریات(واجبات و محالات). ۴٫ وسیله تشخیص و چراغ عبودیت.
در محور دوم حقیقت عقل در روایات بررسی شد و این نتیجه بدست آمد که در روایات عقل در معانی زیر به کار رفته است
نوری که وسیله تشخیص مشاهدات از غایبات، حق از باطل
قوه مهار کردن هوای نفس
علم و دانش نافع برای سعادت و رستگاری انسان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:05:00 ب.ظ ]